دخترم داره ناخن هاشو سوهان میکشه 91/09/26
آخه مهمون داره برامون میاد سلما داره خودشو مرتب میکنه . جاتون خالی یه بارون حسابی هم داره میاد البته میدونم تو بعضی شهر های دیگه داره برف میاد ما به همین بارون دل خوشیم البته یه عکسم از سلما که دم پنجره داشت بارون و تماشا میکرد انداختم خیلی مشخص نبود دیگه عکس و نذاشتم شب هم به عشق بارون لباس پوشید با پدر جون و مادر جون رفتن قدم بزنن ...
نویسنده :
مامان و بابا
1:17
سلما در حال چیپس خوردن (دهنش بیشتر از این جابرای بازشدن نداشت)91/09/24
دخترم یه کم ارومتر چشمات داره از حدقه در میاد ...
نویسنده :
مامان و بابا
1:07
عکسای آتلیه دختری
این بار سومین دفعه ای که سلما رو بردیم اتلیه هر دفعه همکاریش کمتر از قبل میشه این بار هم خیلی بد اخلاق بود اگه حدیث دوست من نبود همین چند تا عکس هم نمیتونستیم بندازیم این عکسا برای تولد 2 سالگیش بود که تو یکی از پست ها علت تاخیرش و نوشته بودم ولی خوب خیلی هم دیر آماده شد ...
نویسنده :
مامان و بابا
2:05
من عاشق این عکسم
مثلا ژست گرفته
برای دلخوشی ما یه لبخندم نزد
هر کار کردیم رو این صندلی یک لحظه هم نشست
سلما وپلنگ صورتی
مریضی سلما
سلام دوستای خوبم تاخیر این چند وقته ما رو ببخشین سلما سرمای خیلی بدی خورده بود نزدیک بود بیمارستان بستری بشه ولی از اون جایی که به بیمارستان این جا هیچ اطمینانی نیست تو خونه از دخترم مراقبت کردیم و به آقای دکتر قول دادیم به دستوراتش عمل کنیم و هر روز دخترم امپول میزدالبته بابای سلما و مادر جونشم شدیدا مریض بودن و همش مریض داری کردیم ولی با اومدن مهمونامون از تهران حداقل روحیمون عوض شد بد از رفتنشون دوباره دلمون گرفت مرسی از دوستای مهربون که تو این چند وقته به یادمون بودن و ببخشد که نگران شدن سعی کردم به وبلاگ همه سر بزنم اگه کسی رو فراموش کردم کوتاهی منو ببخشین
نویسنده :
مامان و بابا
2:53